چالش اخلاقی شبکههای اجتماعی
چگونه نرمافزارهای اجتماعی حریم خصوصی کاربران را جهتدهی میکنند؛ [البته] نه همیشه با نیت خیر!
مرتضی رحیمی [دانشجوی دکتری فلسفه علم و فناوری دانشگاه صنعتی شریف]
دکتر مصطفی تقوی [عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف]
ترجمهی علی الماسی زند
(این متن ترجمهای است از نسحهی انگلیسی مقاله که پیشتر در نشریهی اینترنتی ISSUES in Science & Technology منتشر شده است.)
اگرچه تعاریف فلسفی و جامعهشناختی بسیاری از مفهوم “حریم خصوصی” بهعنوان یک ارزش اخلاقی در فناوری وجود دارد، آنچه در نهایت بر زندگی روزمره مردم تأثیر میگذارد چگونگی طراحی حریم خصوصی در این محصولات است. در ارتباط با این موضوع، شبکههای اجتماعیای نظیر فیسبوک، توییتر، واتس اپ و تلگرام نمونههایی مشخص هستند. حتی در اپ هایی که کارکرد یکسانی دارند، تفاوت در طراحی باعث ایجاد محیطهایی با تنوعی از حریم خصوصی برای کاربران میشود و در نتیجه پیامدهای اخلاقی متفاوتی را نیز به دنبال خواهد داشت. گزینههای ایجادشده توسط توسعهدهندگان اپلیکیشن از لحاظ ارزش خنثی نیستند و این نشاندهندهی میزان اهمیت توجه و اندیشه در باب حریمِ خصوصی است.
برای درک اینکه چگونه امکان تجسم مفاهیم اخلاقی متفاوت از حریم خصوصی در طراحی فنآورانه فراهم میشود، دو مورد از بزرگترین سرویسهای پیام متنی جهان یعنی واتس اپ و تلگرام را ملاحظه کنید. بهطور خاص واتس اپ تأکید ویژهای بر حریم خصوصی دریافتکنندهی پیام دارد درحالیکه تمایل تلگرام بر احترام به حریم خصوصی فرستندهی پیام است. ازآنجاکه کاربران در یک شبکه اجتماعی هم بهعنوان گیرنده و هم بهعنوان فرستنده عمل میکنند، برای حفاظت از حریم خصوصی خود لازم است تا از این مفاهیم آگاهی داشته باشند. در لایهای بالاتر نیز، سیاستگذاران باید آگاه باشند که چگونه نحوه طراحی تجربهی فنآورانه ـ و نه فقط محتوا ـ با بسترسازی برای جرایمی چون آزار و اذیت اینترنتی، اخاذی و کلاهبرداری میتواند بهطور بالقوه به جامعه آسیب برساند.
بحث در باب این دو اپلیکیشن نشان میدهد که وقتی سیاستگذاران فقط پلتفرمهای بزرگتر اجتماعی نظیر توییتر و فیسبوک را مورد ملاحظه قرار میدهند، چه چیزی از قلم میافتد! در این پلتفرمهای اجتماعی، رایجترین نگرانی در مورد حریم خصوصی این است که اطلاعات خصوصی کاربران توسط سرورهای مرکزی جمعآوری شده و با اهداف مالی، امنیت یا نظارت، جستجو یا دادهکاوی، بدون آگاهی و اجازهی کاربران به اشخاص ثالث ارائه میشود. یکی دیگر از موارد مربوط به حریم خصوصی حول وبسایتهایی است که با نصب کوکیها در تجهیز کاربران (رایانه یا گوشی هوشمند)، سایتها را قادر میسازد تا علایق، مکان جغرافیایی، اطلاعات پزشکی و سلامت ایشان را همچون الگوهای رفتاری و شناختی، برای بهرهگیری در بازاریابی و سایر اهداف تجاری، تعیین کنند. “جادوی” رسانههای اجتماعی و محتوای رایگان مردم را بر آن داشته است که حتی پس از آگاهی از اینکه اطلاعات خصوصیشان [بهعنوان هزینهای برای این خدمات!!] ذخیره میشود، داوطلبانه و با کمال میل از این خدمات استفاده کنند!
آنچه این اپلیکیشن های اجتماعی به نمایش میگذارند، همان چیزی است که فیلسوف معاصرِ علم و فناوری، دون آید[۱] آن را “تمایل[۲]” فناوری میخواند. بااینکه استدلال دون آید بر ضد جبر تکنولوژیک است، وی بر این مسئله تأکید دارد که وقتی فناوری، کاربران را بهسوی برخی رفتارهای داوطلبانه سوق میدهد، این، یک “تمایل” است. طراحی یک چنین فنآوریهایی با چارچوبی قدرتمند، بستری را برای رواداری و ترجیح اقداماتی مشخص نسبت به دیگر اقدامات [ممکن] فراهم میکند. درواقع این جنبه از فناوری بههیچوجه به معنای این نیست که کاربر موظف به رفتار خاصی است، برعکس نشاندهندهی تحریک گرایش بهسوی یک عملِ خاص یا رفتاری است که امکان دارد ترجیح کاربر پیروی نکردن از آن باشد.
این تمایلِ طراحیِ فناوریِ رسانههای اجتماعی میتواند بهطور قابلتوجهی و به روشهایی پیچیدهتر از صرفِ گرفتن داده و استفاده از اطلاعات برای اهداف دیگر، بر حریم خصوصی و نیز احوال کاربران تأثیر بگذارد. این در طراحی متفاوت واتس اپ و تلگرام که از یک بازار انحصاری و سهلالوصول در فنآوریهای شبکههای اجتماعی و پیامرسانی آنی، بهره میبرند، قابلمشاهده است. پیامرسان واتس اپ اکنون با ۲ میلیارد کاربر فعال ماهانه، بزرگترین پلتفرم پیامرسانی جهان است. هنگامیکه یک کاربر پیامِ ناشناسی را دریافت میکند یا فرد ناشناسی از طریق واتساپ با او تماس بگیرد، شمارهی شخصِ تماسگیرنده و بخشی از نام وی مشخص خواهد بود. اگر فردی به یک گروه خصوصی در واتس اپ بپیوندد، شماره تلفن و بخشی از نام همهی اعضا برای او قابلمشاهده خواهد بود. از این رو ، حریم خصوصی کاربران [احتمالاً] کمتر نقض میشود چراکه در اینجا بخشی از هویت ایشان “عمومی” است.
تلگرام، که طی شش سال گذشته رشد چشمگیری داشته و به بیش از ۵۰۰ میلیون کاربران فعال ماهانه دست یافته، رویکرد متفاوتی به حریم خصوصی اتخاذ کرده است. تنها با یک نام کاربری، کاربران تلگرام بهراحتی میتوانند پیام ارسال و دریافت کنند یا تماس بگیرند. برخلاف واتس اپ، تلگرام شماره تلفن فرستندهی پیام را هنگام ارسال پیام جدید نشان نمیدهد و [امکان] آغاز مکالمه بین دو کاربر که یکدیگر را نمیشناسند وجود دارد.
گرچه این ویژگی برای افرادی که مایل به فعالیت ناشناس در پلتفرمهای رسانههای اجتماعیاند جذاب است، بسیاری از کاربران از ارتباطات ناشناس استقبال نمیکنند و ترجیح میدهند فقط با افرادی که میشناسند ارتباط برقرار کنید. کاربران تلگرام از امکان اصلاح برخی تنظیمات حریم خصوصی بهمنظور محدود کردن تماسها و پیامها تنها به آن دسته از کاربرانی که شمارهی آنها قبلاً در دفترچه تلفن دستگاه ایشان ثبتشده، بهرهمند هستند. اما این تنظیمات بهراحتی قابلدسترسی نیستند و این باعث میشود تا احتمالاً کمتر مورد استفاده قرار گیرد. درواقع، اکثر کاربران تلگرام تنظیمات پیشفرض که به همه اجازهی برقراری تماس یا ارسال پیام را میدهد، حفظ میکنند.
بر این اساس ، به نظر میرسد که بحث فوق بیان دیگری از مفهوم “تمایل” در کلام دون آید است. تلگرام با فعال کردن نام کاربری برای کاربران (بهجای شماره تلفن) و تنظیمات حریم خصوصی پیشفرض که ارتباط نامحدود و حتی ناشناس بین همه کاربران را امکانپذیر میکند، این تنظیمات، کاربران را خواسته یا ناخواسته به سمت احترام کمتر به حریم خصوصی دیگران نسبت به تنظیمات مشابه در پیامرسان واتس اپ هدایت میکند.
معنای آنچه مطرح شد این است که عملاً وقتی بهعنوان یک کاربر، واتس اپ را انتخاب میکنید، احتمال دریافت پیامهایی با محتواهای نامطلوب یا مجرمانه کاهش مییابد. ازآنجاکه واتس اپ شماره تلفن فرستنده را نشان میدهد، شهروندان میتوانند شکایت کنند تا از این طریق پلیس سایبری [که در ایران پلیس فتا نامیده میشود] صاحب شماره را شناسایی کند. به این ترتیب، استفاده از واتس اپ میتواند پیامدهای [مثبتی] را ایجاد کند که بهعنوان بازدارنده در برابر برخی نقض حریم خصوصی در آن پیامرسان عمل کند.
البته این به آن معنا نیست که استفاده از تلگرام لزوماً یک کاربر را در معرض خطرات و تهدیدهای سایبری قرار میدهد. اگر از طراحی برنامه مطلع باشید، ممکن است بتوانید با تغییر تنظیمات از حریم خصوصی خود محافظت کنید. اما مبارزه با تمایلِ طراحی هر فنآوری، باری بر دوش کاربر است.
در کشور ما ایران، واتس اپ و تلگرام، مانند اکثر شرکتهای رسانههای اجتماعی دیگر، هیچ موافقتنامهای را با دولت برای افشای نام کاربرانی که مرتکب جرم شدهاند، امضا نکردهاند. بهعنوان نمونه مواردی از کلاهبرداری در دادگاههای ایران وجود دارد که در آنها کاربران تلگرام با قول تحویل کالا پول مردم را گرفتهاند اما چیزی تحویل ندادهاند، یا مثلاً برخی از کاربران متقلب مدعی فروش کالاهای لوکس هستند، کالاهایی مانند طلا ، بیت کوین یا حتی نسخههای گرانبها و سطح بالا از بازیهای معروف بینالمللی، اما پس از دریافت پول چیزی تحویل نمیدهند. در این موارد، پلیس سایبری [فتا] نمیتواند مظنونان را پیدا کند زیرا چیزی بیش از یک شناسه کاربر در اختیار ندارد. دیگر مثال ناراحتکننده را میتوان از چگونگی تأثیر تمایلِ نهانِ حریم خصوصی بر زندگی افراد مطرح کرد، که در بسیاری از موارد ناشی از موارد اخاذیای بوده که در پیامرسان تلگرام انجام شده است. در ایران و دیگر کشورهای منطقه ، اخاذی با استفاده از عکس یا فیلم خصوصی افراد جرم محسوب میشود، اما این جرم با شناسههای غیر قابل ردیابی تلگرام تسریع و تسهیل میشود. غالباً، چنین اخاذانی مجازات نمیشوند زیرا [مراجع قضایی] امکان اتصال به شناسهی تلگرامِ آنها را ندارند.
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، طراحان محصولات فناوری دیدگاههای متفاوتی در باب نگرانیهای اخلاقی فضای مجازی بهویژه حریم خصوصی دارند به طبع این دیدگاهها را وارد طراحیِ اپلیکیشن ها میکنند. این تصمیمات بهنوبه خود بر عملکرد کاربران تأثیر میگذارد. واتس اپ با اولویت دادن به حریم خصوصی گیرنده پیام، یک محیط اجتماعی متفاوت از تلگرام ایجاد میکند، تلگرامی که اولویت بیشتری به فرستنده پیام میدهد. درک اینکه این تفاوتهای عمدی در طراحی چگونه در زندگی واقعی عمل میکنند باید بخشی از بحثهای کاربران و سیاستگذارانی باشد که سعی دارند این اطمینان را حاصل کنند که شبکههای اجتماعی به حریم خصوصی احترام میگذارند.
علیرغم امکان بالقوهی فنآوری برای آسیب رساندن، تعداد بسیار اندکی از تصمیمات اساسی در مورد حریم خصوصی برای کاربران قابل تشخیص و مشاهده است. کاربران باید در مورد اینکه چگونه این دو پیامرسان رقیب را انتخاب و فعال میکنند، آگاه باشند. ازآنجاکه بسیاری از کاربران زندگی خود را در شبکههای اجتماعی ادامه میدهند، آنها به دوستان، بستگان و ویژگیهای طراحیشدهی مجازی که آنها را مشغول نگه دارد مانند جمعآوری “Like” از دنبال کنندگان عادت میکنند، نقل مکان از یک برنامه به برنامه دیگر ـ از نظر زمانی، ارتباطات دوستی و اجتماعی ـ دشوار و پرهزینه است.
کاربران مسئولیتپذیر قبل از استفادهی روزمره و مداوم از چنین برنامههایی، نهتنها باید خطمشیهای حریم خصوصی، شرایط توافق و شرح خدمات صریح آن اپلیکیشن را مطالعه کنند بلکه نیازمند درک [مسئلهی] گرایشها و تمایلات طراحی فناوری نیز هستند. به نظر میرسد این انتظار بسیار زیادی از یک کاربر، بهخصوص یک کاربر جدید یا شاید حتی یک کودک باشد. افزون بر این، مسئولیت محافظت از حریم شخصی کاربر را بر عهده خودش قرار میدهیم ـ حتی اگر در فنآوری موردنظر این امکان تعبیه شده باشد و بر اساس آن خطرات خاص موجود، قراردادهایی بین دولتها و ارائهدهندگان خدمات برای آشکار کردن هویت کاربران وجود داشته باشد ـ به نظر میرسد که اینها همه تنها یک حد آرمانی است که دستنیافتنی خواهد ماند. حتی زمانی که این اپلیکیشن ها اجازه تغییر در تنظیماتشان را میدهند، کاربران را با سؤالات و درخواستهای زیادی مواجه میکنند. نیازی آشکار به سیاستگذاری برای افزایش آگاهی عمومی، تفکر انتقادی و سواد رسانهای در استفاده از فنآوری های اجتماعی حس میشود. شهروندان باید چیزی بیش از موارد اساسی حریم خصوصی را در نظر بگیرند و دولت، در نقش نظارتی و تنظیمیِ خود، به فروشندگان نرمافزارها و برنامهها و توسعهدهندگان برای اطلاعرسانی واضح و دقیق در مورد عواقب هر قابلیت خاص برنامهها، تنظیمات و اجازه برای حفظ حریم خصوصی آنها، نیازمند است.
استفادهی گسترده از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی عواقبی را برای جامعه به دنبال دارد که برخی حتی جبران ناپذیرند. یکی از پارادوکسهای مطرحشده توسط فیلسوف تکنولوژی، اندرو فینبرگ[۳] در مقاله ارزشمند خود با عنوان “ده پارادوکس از فنآوری”، عبارت است از: «سادهسازی پیچیده میکند.» این امر خاصه در مورد شبکههای اجتماعی صادق است. اگر دولت، وقت و هزینهی کافی برای مطالعهی امور اقتصادی، اجتماعی، و جنبههای سیاسی برنامههای فراملّیِ پرکاربرد (مانند رسانههای اجتماعی) صرف نکند، ملتها بعداً باید در سراسر جهان با معضلات پیچیدهی اجتماعی همچون جرائم اینترنتی روبرو شوند. اگرچه موضوع “عمدی بودن” که در طراحی حریم خصوصیِ چنین اپلیکیشن هایی وجود دارد ممکن است امری ناچیز کوچک به نظر برسد، بهطورکلی هم برای کاربران فردی و هم برای جامعه، منشأ تفاوتها و اختلافات عظیم و ترسناکی خواهد بود.
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر:
- Feenberg, Andrew. (2010). Ten Paradoxes of Technology. Tékhne. 14(1). pp. 3-15.
- Moor, J. H. 1990. The Ethics of Privacy Protection. In Library Trends 39 (1, 2: SummerFall). pp. 69-82.
- Ihde, Don. (1990). Technology and the Lifeworld: From Garden to Earth. Bloomington: Indiana University Press.
[۱] Don Ihde متولد ۱۹۳۴ امریکا
[۲] Inclination غش کردن
[۳] Andrew Finberg