واقعیت مجازی یا حقیقت زندگی؟
۱۷ ماه مه از سال ۱۹۶۹ به عنوان روز جهانی ارتباطات شناخته شده و در سراسر دنیا گرامی داشته میشود؛ این روز بهانهای است برای حمایت از همه کسانی که از اهمیت نقش ارتباطات از راه دور آگاهند و همه مردمانی که میخواهند ارتباطی سالم و موثر داشته باشند. این روز توسط اتحادیه جهانی ارتباطات از راه دور(ITU) به یاد اولین تلگراف جهانی که در سال ۱۸۶۵ ارسال شد نامگذاری شده است.
در طول تاریخ ارتباطات، آنچه که بیش از همه و در میان همه انواع ارتباط انسانی از کبوتر نامهرسان گرفته تا تلگراف و نامههای پستی مشترک است، معنایی است که پشت صورتهای مختلف پیامها دیده میشود و آن تمایل به “شناخت” است. این شناخت میتواند معطوف به شناخت خود و دیگری و یا حتی شناخت طبیعت جاندار و اشیا بیجان باشد. هرچند که مهمترین ابزار ما برای برقراری ارتباط زبان است و بهترین و با کیفیت نوع ارتباط آنی است که به صورت رو در رو انجام شود، اما از گذشتههای دور که انسانها به هر ابزاری اعم از دود و کبوتر متوسل میشدند تا بتوانند از حال یکدیگر باخبر بمانند، ارتباط همواره برای دستیابی به بزرگترین عطش بشر یعنی شناخت هرچه بیشتر به کار گرفته شده است.
میگویند انسان اساساً با فلسفه زاده میشود و از بدو تولد از هستی و چیستی زندگی پرسش میکند. حسین کیانی، مترجم و پژوهشگر گزاره دیگری را به این جمله اضافه میکند: «بهعقیدهی من انسان همزمان با ارتباط و ارتباطات نیز زاده میشود و از همان شروع تولد وارد بازی ارتباطات میشود». غلامرضا آذری، استاد و پژوهش گر حوزه ارتباطات، «فلسفه و ارتباطات» را بهعنوان دو مضمون جداگانه در معرفت بشری، دارای روابط متمایز و متباین می داند. از نظر وی، در سطح خُرد، هر انسانی فلسفهای دارد و هر فلسفهی انسانیای از مسیر ارتباط او با سایرین رشد و معنا پیدا میکند[۱]. همانگونه که هگل، فیلسوف بزرگ آلمانی در آغاز بحث مفصل خود در باب منطق دیالکتیکی، معتقد است ما در ارتباط و در برابر دیگران است که به فهمی از خود، دیگران و جهانمان می رسیم. در مواجهه با دیگری و امر بیرونی که در برابر ماست، میتوان به گفتگو و مناظره نشست تا چیستی هویتمان برای ما آشکار شود.
انسانها بدون فلسفهی زندگی و معنای آن نمیتوانند هیچ نوع ارتباط معناداری را با دیگران برقرار کنند؛ پرسش از چیستی ارتباطات، برخلاف پرسش از چیستی هستی و انسان، بهصورت جدی و عمیق در معدود آثار فلاسفهی کهن تا امروز مطرح شده است. اما امروزه ارتباطات ما دیگر مانند گذشته نیست، پس از اختراع ماشین چاپ و ورود به عصر سیم و بیسیم با فاصلهای کمتر از ۱۵۰ سال، امروزه وارد دنیای جدیدی شدهایم که بسیاری آن را عصر «رسانههای جمعی» مینامند.
«رسانهها» به عنوان دستاوردهای دنیای مدرن، امروز معنای جدید از ارتباطات را ارائه دادهاند؛ در یک معنی دقیقتر رسانهها ابزار ارتباطات هستند که پیامها را از طریق مجاری کنترل شده منتقل میکنند. رسانههای چاپی پیامهای نوشته شده را به وسیله نسخهبرداری و توزیع پیامها به صورت عینی انتقال میدهند. رسانههای ارتباطی از راه دور پیامهای الکترونی را به صورت ارتعاشات به رمز درآورده شده توسط سیمها یا امواج رادیویی میفرستند.
مفهوم دیگری که در اینجا به آن برمیخوریم فرارسانه ها هستند؛ فرارسانهها شامل همه اشکال رسانههای تقویتکننده تکنولوژیکی میشوند که به صورت انفرادی یا جمعی در اختیار انسانها قرار داشته میشوند.
بدیهی است که اصطلاح «فرا» در فرارسانهها دارای مفهوم وسیعی است. به معنای نقطه اوج یک رشته تحولات است؛ اوجی که به همه ارتباطات واسطهای نظم و معنا میدهد. آنها معنی رسانهها را دگرگون و در توسعه و روابط فرهنگی نفوذ میکنند. «فرا» بر یک واقعه یا تجربه فوق عادی دلالت دارد. همینطور «فرارسانه» ما را در جریان عادی روزمره، تحتتأثیر وقایع پرمعنی فرهنگی و احساسی فرهنگ خود ما قرار میدهند[۲].
این حضور و نفوذ فرارسانه هایی که در ذیل محتوای رسانههای جمعی قرار میگیرند، میتوانند بیشتر از آنچه به نظر میرسند بر تغییر و تحولات عادتها، الگوهای رفتاری و سبک زندگی انسانها اثرگذار باشند. امروزه هزاران پژوهشگر در حوزههای فلسفه علم، فلسفه تکنولوژی و جامعهشناسی ارتباطات بر این بُعد از رسانههای جمعی تاکید دارند که حضور این شبکهها تغییرات بزرگی را در زندگی روزمره ما رقم زده است و مثبت یا منفی بودن این تغییرات همچنان محل بحث است. دکتر مونیکا بولگر[۳] از انستیتوی اینترنت آکسفورد میگوید: «فارغ از عوارض ناشی از نحوه برقراری ارتباط، فناوری ما را باهوشتر کرده است. بهطور خاص، مدیران سنتی با ورود رایانهها و پردازش کلمات از سواد بیشتری برخوردار شدهاند؛ علاوه بر این مطالعه و نوشتن در فضای مجازی بر سواد عامه مردم نیز تا حدی اثرگذار بوده است».
اما نیکلاس کار[۴] نویسنده کتاب «اینترنت با مغز ما چه میکند» در خصوص نقش رسانه های مجازی چندان خوشبین نیست. او معتقد است با اتکا به اینترنت، به تدریج توانایی انتقال دادههای دریافتی از طریق خواندن و شنیدن به حافظه بلندمدت را از دست خواهیم داد؛ در حالی که این توانایی برای ساخت دانش و آگاهی انسان ضروری است و با از بین رفتن آن معلوم نیست چه بر سر آینده بشر خواهد آمد! او اضافه میکند: «تعدادی از روانشناسان، عصبشناسان و آموزشدهندگان نیز به همین نتیجه رسیدهاند، وقتی به اینترنت متصل هستیم در واقع وارد دنیایی میشویم که پر از افکار مختل شده، خوانشهای سریع و عجلهای و یادگیری صوری و ظاهری است».[۵] درنهایت او نتیجه میگیرد که این فرایند به ضعیف و ضعیفتر شدن توان مغز انسان میانجامد.
مطلب دیگری درخصوص تاثیر رسانهها بر روابط کلامی را اینجا بخوانید.
بسیاری از افراد بر این باورند که نمیتوان به طور قطعی مثبت یا منفی بودن اثرات زیست مجازی را در شرایط کنونی بشر تعیین کرد؛ چرا که مدت زیادی از ظهور فناوریهای نوین و دکلهای مخابراتی نگذشته است. بسیاری از ترجیح واقعیت مجازی بر حقیقت زندگی روزمره به عنوان اثر منفی فضای مجازی یاد میکنند؛ در حالیکه برخی دیگر بر این باورند که ترقی و پیشرفت چشمگیر علم بشری که تا به این جای تاریخ شاهد آن بودهایم، بدون وجود اینترنت جهانی و ارتباطات بیسیم تصورناپذیر است.
هستند کسانی که معتقدند اینترنت مانند چاقویی است که کاربرد آن بستگی به فردی دارد که از آن استفاده میکند؛ اما نکته اینجاست که رسانههای جمعی یا شبکههای اجتماعی که امروزه قریب به اکثریت مردم از آنها استفاده میکنند بیش از آن که متعلق به دنیای دیجیتال باشند، در زیست حقیقی و روزانه ما حضور دارند و از جایی به بعد، نمیتوان تاثیرات آن را به استفادههای فردی و کاربریهای شخصی محدود کرد؛ چرا که نقش این شبکهها دیگر به انتقالدادن پیام محدود نمیشود، بلکه این بستر امروزه تبدیل به فضایی جدید برای زیستن شده است. تجربه واقعیتهای مجازی، فضاهایی مانند متاورس و یا برقراری روابط عمیق و عاطفی با کاراکترهای هولوگرامی، بسیاری از پژوهشگران این حوزه را برای بررسی ابعاد مختلف این تحولات به تکاپو انداخته است.
سروشپلاس نیز با آگاهی نسبت به نکات یاد شده، همواره در تلاش است تا بتواند بستری مناسب برای برقراری پیوند سالم و موثر میان واقعیت زندگی روزمره و ارتباطات مجازی ایجاد کند و به این نحو پاسخگوی نیازهای متنوع کاربران خود باشد.
[۱] . شماره ۱۲۴ (شهریور ۱۳۹۹). ماهنامه تحلیلی آموزشی و اطلاع رسانی مدیریت ارتباطات
[۲] . https://vista.ir/w/a/16/2udwr
[۳] . Dr. Monica Bulger
[۴] . Nicholas G. Carr
[۵] . کار، نیکلاس. اینترنت با مغز ما چه می کند، .نشر گمان(۱۳۹۷)